
آرشیو مطالب محمود کریمی


میخوای از کنارم بری

ای آب حیات یا اباعبدالله

میروی اما غم مان را چکارش میکنی

گره به کار فتاده گره گشای همه

فاطمه بعد از حیات خویش هم یار علی است

تو قیامت را قیامت می کنی

فردای محشر کار دشوار است

شبی از خویشتن سفر کردم

ای علمدار به چشم نیمه باز خود ببین

نور منور علی علی علی

ای دل و دلبر حسین

پر پرواز تا حرم بازه

جز رحمت از چشمان تو دنیا چه می خواهد

تا که هیزم ها به دست عده ای شر گر گرفت

حسینم این همه بر سینه آذرم مزنید

زمین و زمون بی تاب و مضطر

از گریه هات دلم خیلی پریشونه

چند روزی بیشتر این خانه مادر دار نیست
