
آرشیو مطالب محمود کریمی


ای زخم تو از ستارگان بیش

ندارم دستت از دامن بجز در خواب

اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم

اگر زردم اگر خشکم درخت رو به پاییزم

زهرای من داری میری غریبونه

روضه

میون باغچه دلا بارون نم نم میزنه

تو این دمای آخر با گریه هات علی جان

مادر بمان خدا نکند که ولی اگر

بی فاطمه که فیض دمادم نداشتیم

وا اماه

بهونه دل منه عشق تو

بنی قتلوک

سالارمه دلدارمه

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند

خوشا آن غریبی که یارش تو باشی

روضه

منی که روز و شب از اشک چاره می نوشم
