
آرشیو مطالب محمود کریمی


سیاه شده روز من از غم

فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد

آن رتبه را هیچ کسی از ازل نداشت

برای زنده بودن تنها بهونمی تو

دردهایم را اگر با تو بگویم بیشتر

شوریده و شیدای توام

دلبری کار چشات

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

منی که روز و شب از اشک چاره می نوشم

داری میری بی یارت

وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست

بیمار چندین روزه این خانه دارد

السلام ای ثمر عمر پیغمبر زهرا

اگر کسی که کشته شد

اون که تو رو برا دل آفریده

شوریده و شیدای توام

یا حسین بی سر و سامان تو ام

ای کتاب عشق من بسته نشو
