
آرشیو مطالب محمود کریمی


داری میری و جلو چشم من شده سیل اشک

عباسم و در پی خطر می گردم

با طنین الله اکبر ابالفضل

شاه شمشاد قدان

یا عباس جیب الماء لسکینه

مدح حضرت عباس

حضرت آب دل به دریا زد

طور نشین می شوم سحر که بیاید

از خیمه ها دور از تمنای نگاهم

معنی درس وفایم فانی راه بقایم

میدونم نوکری بلد نیستم

در بر شمع حسین کار من پروانگی است

ای نفس های من عشق زیبای من

نم نم داره بارون میاد داره برام مهمون میاد

اول هر چیز را حیدر مشخص می کند

قصه قصه آتیش نیست فقط

روضه

مردم این شهر دیگه نه اون مردم خوب
