
آرشیو مطالب کربلایی حسین طاهری


اومدم با کوله بار غم

پسر ام البنین السلام

گمان مکن پسرت ناتنی برادر بود

یل کربلا ابالفضل

غم عباس غم خیمه

یا ابالفضل حامینه

چه شود به چهره زرد نظری برای خدا کنی

لن تسبی زینب مرتین

هستم ارباب مست تو نوکر دربست تو

وا اماه

این خونه پره از عطر چادرت

گره فتاده به کارم

تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه

ما در دو جهان فاطمه جان دل به تو بستیم

ما را شرف و عزت از مادرمان زهراست

حمایتم ز علی نی برای همسری است

تنگ غروبه از کوچه تا مسجد حسن سینه میکوبه

مدینه و غم غروبش
