
آرشیو مطالب کربلایی حسین طاهری


تو که میدونی نوکرت آقا

یه دل بی قرار و من این شب تار

وای تاول پام میسوزه

باشه منو نبر حرم

دیرگاهی است گلو بغض مکرر دارد

حالا که من از حرم دورم

حالا که من از حرم دورم

نگاهی کن مهربون آقا

حالا که من از حرم دورم

پیشم بازم بمونی ای کاش

بسوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند

ای نور بصرم ولدی پسرم

الله اکبر دم سحر وقت اذونه

عجب شب قدری شده الهی زینب بمیره

خرابه مون صفا گرفت بابا حسین خوش اومدی

قرارمون نبود رو نیزه ها

ای آرامش دریا

دوباره دلتنگی دوباره حسرت
