
آرشیو مطالب روح الله بهمنی


خدا تو شاهد باش

آواره صحرام

محرم میکده ساقی حسین

همه دنیامه کرب و بلا

ای عشق اول و آخر من

یه رویاست برام کربلا

ای که مرا خوانده ای

دار و ندارم وقف عزاته

بد کردم با گناهام

حرارة فی قلوبی

یه رویاست برام کربلا

ای که مرا خوانده ای

بهترین حس دنیا

ابر مستی تیره گون شد

آسمون داره برای من گریه می کنه

شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است

چهل روزه که درمونده میشه دردم

راس تو میرود
