
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


روضه

مراسم احیا

اگر فقیر و یتیم و اسیر آمده ای

روضه

میزبان درد و ماتم گشته است

از همون روزی که دنیا اومدمم

مظلوم عالم حیدر

کیسه های نان و خرما خواب راحت می کنند

با لب تشنه به یاد لب یار

مرتضی هم رفتنی شد

جوونیمون پای غم تو گذشت

سر می شود زمانه ولی بی تو

روضه

چه فایده که بماند سری به جای خودش

من به جای تو میمیرم تو به جای من بلند شو

سایه خواهر من را زن همسایه ندید

شوقی درون سینه برای وصال نیست

مهتاب گونه ام پر از رد پا شده
