
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


دل من دل تو داره آتیش میگیره

تو کوچه های مدینه یه دست سنگین با کینه

بیت الاحزان قلب من سر پناه عزا شده

بازم روز دیگری طی شد

دولت آنست که یک لحظه گدای تو شوم

ای مادر جوانم جوان قد کمانم

با رفتنش تمامی غم ها به من رسید

ای زینت دوش نبی

می خواستم که قصه حسن تو سر کنم

من و این زخمای کاری

قلبمو باز جا میزارم توی میخونه عشق

علی امام من است و منم غلام علی

نسیم بهشتی وزید

از عالم بالاست بنیانی که من دارم

حضرت حیدر همه قشنگی دنیایی

ترانه شب های تنهایی من

چه شد که خشت سر خشت چیده شد کعبه

عمریست که دم به دم علی می گویم
