
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


روضه

باورم نمیشه امشب تابوتت رو دوشمه

بگید چاووش بخونه که غم از دل امون برده

ای نوای تو بر لب میروی نیمه شب

اشک ارث زلال فاطمه است

یک کبوتر وسط خانه تقلا می کرد

یا مولاتی یا فاطمه

بنویسید مرا یار اباعبدالله

این گل طاها است که پرپر شده

دست منم بگیر تازه راه افتادم

اگر کشتند چرا آبت ندادند

منی که روز و شب از اشک چاره می نوشم

یه گل یاسو کی توی دنیا زیر پا دیده

یه گل یاسو کی توی دنیا زیر پا دیده

چاووش غم داره میخونه وا اماه

سبد سبد بیارید

بنی قتلوک

منی که روز و شب از اشک چاره می نوشم
