
آرشیو مطالب محمود کریمی


نرود یاد لب تشنه ات از خاطر ما

فلک چه گویم ز دست جورت

گرد حرم دویده ام

زنده ی جاوید کیست

دوست دارم داد دل از چرخ بازیگر بگیرم

عرض ارادتم به ابالفضل

تو بگشا چشم پیکان بسته ات را

ساقی حرمش ساغر کربلا

بغض او در گلوی دریا بود

کاش میگشتم فدای دست تو

زنده ی جاوید كیست كشته ی شمشیر دوست

رو سرت جای عموده

مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود

از من حلاوت سخنت را گرفته اند

مادر جوونم وای وای وای

چه ذوالفقار به عزم مصاف بردارد

گرچه پر از دردم علی

یک عده آمدند و در خانه را زدند
