
آرشیو مطالب حسن خلج


دمیده زهره زهرای اطهر

یار فتانه دم از عالم شیدا می زد

علی امام من است و منم غلام علی

فخر و شرف دیده آدم زهراست

مدح زهرا می نگارم با سلام

می نشانی حسرت پرواز را بر دل چرا

خواستم از فاطمه بنویسم

ای عزیز آسمونی یه مادر مهربونی

پرواز می دهیم که بال و پرت کنیم

به کوچه ای که در آن با رخت جسارت شد

در خاطره ماندگار بودن

شمس دین تا که نور گستر شد

در لحظه خلوت دل و وقت دعا

بانو بانو زهرا

دل من جا داره زیر قدمت

علی علی علی

رسید مژده که الگوی عدل و داد آمد

از آسمان به زمین آفتاب می آید
