
آرشیو مطالب مهدی اکبری


مظلوم کربلا نیا کوفه

ادخلوها بسلام آمنین

پیرمردی که عصا زنان میرفت

شکر خدا که خرج عزای تو می شوم

یک خیمه گاه چشم انتظارت

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

همین که کربلاتو دیدم من

زائرتم با یه سلام

دلم از غصه شد خون ای علمدار

یه چیزی هست توی قلبم

علم عشق روی دوشته عباس

چشمامو بستم خالیه دستم

برا خداحافظی اومدی علی وای عمه

دیگه خیلی وقته دارم به سرم هوای زینب

به خدایی خدا سوگند تو رو دوست دارم

حسین حسین

خیز و زین کن عقاب و بر دل لشکر بزن

می دونم یک روزی منو دوستم داشتی
