
آرشیو مطالب محمدرضا طاهری


یار نیمه راهم کو پیرهن سیاهم کو

حسین یوم علی صدر المصطفی

دلگرمی این روزهای سرد برگرد

روضه

شب و کابوس از چشم من کم سو نمی افتد

برده این کوچه امانم من که بند آمد زبانم

آرومه ولی معلوم نیست چشه

دیگه نشد ببینمت آخه چشام خون میومد

پر از حاجتم حاجتم را روا کن

روضه

شرمی آخر از خدا کن یا حیا از جد ما کن

بابا بیا ما بچه ها اینجا

با این کلام میفهمم معنی شور و شعر چیست

کجا رفتی یه دفعه بی خبر

عزادار این روزهای غریبیم

روضه

خسته و آشفته حالم با قد همچون حلالم

تموم دنیا شنیدن صدای غربت منو
