
آرشیو مطالب حسن خلج


آروم آروم میرسن از راه همه زوار ابی عبدالله

جهان تمام شد و ماه پاره های زمین

مادر مادر وای مادر

از روز اولی که خدا آفریدمان

از بوی سیب سرخ طبق مرده جان گرفت

آن روز تا که تیر به حلق پسر نشست

السلام علی ساکن کربلا

امروز نبردی دل دیوانه ز دستم

خنده بر پاره گریبانی ما می کردند

هر چه زدند شوکت من کم نشد حسین

چون تو ای لاله در این دشت گل پرپر نیست

بابا اسیر زخم زبان ها شدم ببین

شکر خدا که دست به دامان روضه ایم

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

مروه زینب صفا امام حسین

آهسته آستین به دهن گریه میکنم

تا حب علی مرا بود در رگ و پوست

زهراست زهره من و نور خدای من
