
آرشیو مطالب حسن خلج


پر بسته ام و ز جور صیاد

فخر و شرف دیده آدم زهراست

می نشانی حسرت پرواز را بر دل چرا

مدح زهرا می نگارم با سلام

بر سرم سایه ایوان طلایی دارم

ما سامرا نرفته گدای تو میشویم

به درگاهت ای لطف محض آمدم

مرغی که بال بال زد آخر ز تاب رفت

از خشم تو شاهین قضا پر ریزد

از قهر تو شاهین قدر پر ریزد

ای تشنه ی چشمه ی لبت آب حیات

آقای بی کسم تک و تنها چه میکنی

گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی

روضه

خداوندا وجودم شعله ور شد

روضه و مناجات

دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد

مناجات
