
آرشیو مطالب حسن خلج


چقدر با کریمی سفره دار عظیمی

به کهکشان هدایت ستاره ای دارم

شده بر عرش اعلی یا معز المومنین

کرم امام حسن یه چیز دیگست

اگه حسینی شدم و پیرهن مشکی به تنه

میشنوی تو روضه ها یه زمزمه است

یا امام رضا

منو اشکی که بی امونه تو حرم این دلم میخونه

شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود

نوکر شدم برای تو یا ثامن الحجج

وصال او ز عمر جاودان به

زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد

شامیان چرا حیا از جد ما نمیکنند

تقدیر تو خواهرم چنین بود دیدم که حجابت آستین بود

چون نسیمی به روی دشت افتاد

او دختر کوه و خواهر دریا بود

هر آنکه جانب اهل خدا نگه دارد

یاد آن طفل که زنجیر تنش مانع بود
