
آرشیو مطالب حسن خلج


رفتی و لرزه به جان پدرت افتاده

عذابم نده پیش چشام نبند چشاتو

انکار خدای ازلی نتوان کرد تفریق رسول از ولی نتوان کرد

به خدا برای عشقت یا علی

قبله گاه ایمانی

ز هر کسی که گرفتم سراغ خانه تو

لب ما و قصه زلف تو چه توهمی چه حکایتی

بی سابقه است شب چنین شوریده

جان آمده جان آمده

روضه

انکار خدای ازلی نتوان کرد تفریق رسول از ولی نتوان کرد

میلاد ولی عصر شد یا الله

شوق تو به باغ لاله جان خواهد داد

عطری ز شمیم اهل بیت آمده است

بدون عشق مسلمان شدن محال محال

روضه

ای خشت خشت مسجد کوفه گواه باش

چشمم به راه ماند عزیزم نیامدی
