
آرشیو مطالب حنیف طاهری


خون خوردم و کس نشد ز دردم آگاه

حدیث حسن تو چون گفته ام

یا حسن عزیز زهرا

الا قبله عالم تمام کس و کارم

دل و دین و عقل و هوشم

باز این دلم برای تو زانوی غم گرفت

ای همه خلق جهان بنده آقایی تو

ای پسر مرتضی ای قمر مرتضی

هر کس که دلش خواست ببیند عظمت را

بر چشم پر ز خونت تیر جفا نشسته

مه آل هاشم یل بی نظیری

شاه شمشاد قدان

میون هیئتا در به درم

ای که لیلا تر از جنون هستی

دل و دین و عقل و هوشم

به روی اسب قیامم به روی خاک سجود

تو نگرونی از این که علی رو تنها نزاری

ای ستون محکم بیت الحرام
