
آرشیو مطالب حنیف طاهری


دل و دین و عقل و هوشم

زهرا جان بیا کنار من

ستاره سحر منی آقا

وسط روضه تو قد کشیدم

ای فدای تو جن و روح بشر

اشهد ان لا اله جز خدای دین تو

قلندرم قلندرم اسیر عشق حیدرم

ای سایه سر من

بی همگان به سر شود

به ملک جان و جهان سلطنت به نام تو شد ابی عبدالله

ای دل غلام شاه جهان باش

باز هم در بدر شب شدم ای نور سلام

شامیان دف نزنید پیش ما صف نزنید

تو شام بلا ذکر لب من یا حیدر

من فدای حنجر خشکت

شام روشن از جمال زینب کبری است

راه افتادن تو این صحرا

بازم تو رویای شبم خواب حرم دیدم
