
آرشیو مطالب حنیف طاهری


تا کی به تمنای وصال تو یگانه

غیرت از چشما افتاده پاشو بریم حرم

شنیده می شود از آسمان صدایی که

کم کم از دستش زمام صبر رفت

السَّلامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ

روزی که کلک تقدیر

فاطمه گویا ترین فریاد عشق

ای ستون محکم بیت الحرام

هر آنچه هست به عشق تو دادم از دست

بهونه میگیره دل

دوست دارم که ترک لاف کنم

منم که گوشه میخانه خانقاه من است

پدر چرا آخر دنیا به ما آسان نمی گیرد

روضه

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم

دل ها غمین تو

زینب چو دید پیکری اندر میان خون

اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
